
مصاحبه با خانم عطیه موسویان در اولین فراخوان BCI
تاریخ : ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
تعداد بازدید : ۱۰۹۲
نسخه چاپی
موضوعات :
مصاحبه
در ادامه مصاحبه تخصصی مرکز راهبردی فناوریهای همگرا با یکی از صاحبان ایده در اولین فراخوان رابط مغز و رایانه (BCI)، عطیه موسویان از تیم سنسایت آمده است:
1- لطفاً طرح خود را در چند پاراگراف معرفی بفرمایید.
ایده ما مربوط به افراد مبتلا به اوتیسم است. اوتیسم، طیفی از اختلالات است که افراد را در برقراری ارتباطات اجتماعیشان دچار ضعف میکند، به طوری که رفتارهای تکراری از خود نشان میدهند. البته این افراد از نظر بهره هوشی و شدت اختلال متفاوت هستند. یکی از اشکالات ریشهای این افراد، بحثی به نام Sensory Integration به معنای ادغام حواس است. فرد عادی وقتی فرد دیگری را میبیند و با او صحبت میکند، همزمان هم به حالات چهره توجه دارد، هم به صدایی که دریافت میکند و همه اینها را در نظر میگیرد. اما برای فرد مبتلا به اوتیسم، پردازش همزمان حسهای ورودی دشوار است. به این معنی که وقتی در حال صحبت با یک نفر است، ممکن است اصلا به او نگاه نکند و ارتباط چشمی نداشته باشد یا مثلا وقتی ماشینی بوق میزند، این سرعت عمل را ندارد که سریع از جلوی ماشین کنار برود. در کنار این بحث، توجه در این افراد نیز دچار اختلال است.
جامعه هدف ما در ابتدای کار کودکان مبتلا به اوتیسم است. ما بستهای را به والدین این کودکان ارائه میکنیم که شامل یک EEG دوکاناله است که روی سر کودک قرار میگیرد؛ یک نرمافزار حاوی بازی و یک بخش سختافزاری حاوی یک حسگر نیز در این بسته قرار دارد. بازیهای موجود همزمان حس لامسه و شنوایی و بینایی کودک را تحریک میکند و از طریق سیستمی به نام نوروفیدبک، توجه کودک را بهبود میبخشد. خانواده این بسته را به دفعات به کار میگیرد و انتظار میرود پس از طی یک دوره کودک بهبود یابد. در این حین، چندین مرتبه خدمات نوار مغزی به خانواده ارائه میشود تا هم سیر پیشرفت کودک بررسی شود و هم سیستمهای نوروفیدبک بیشتری به صورت حضوری در اختیار بیمار قرار گیرد. در حال حاضر، حسگر مورد نیاز ساخته شده است و بخش نرمافزاری نوشته شده است، اما هنوز آزمایشی روی بچهها انجام نشده است.
2- تیم شما متشکل از چه افرادی و چه تخصصهایی است؟
تیم ما شامل 4 پزشک و سه نفر در بخش فنی است که یک نفر در رشته مهندسی مواد و 2 نفر دیگر در رشته مهندسی برق تحصیل کردهاند.
3- در حال حاضر از چه فناوریهایی در این طرح استفاده کردهاید؟
فناوریهای مورد استفاده شامل نوروفیدبک، اخذ نوار مغزی و سختافزار و نرمافزار مرتبط با آن، تحلیل نوار مغزی و بررسی بهبود عملکرد کودک هستند. این فعالیت در ایران تنها توسط افراد کاردرمان یا روانشناس انجام میشود اما ما آن را در یک ساختار نرمافزاری و سختافزاری برای مصارف خانگی عرضه میکنیم.
4- مشتریان و بازار هدف شما چه کسانی خواهند بود؟
با توجه به شیوع اوتیسم و حساسیت رو به افزایش افراد نسبت به آن، طبق آمار در تهران حداقل 15 و در کل کشور، 60 مرکز کلینیک ویژه اوتیسم وجود دارد. افرادی که به این مراکز مراجعه میکنند، قطعا دنبال درمان هستند. بنابرین اولین گام ما مراجعه و مذاکره با این مراکز است.
5- قیمت تمامشده محصول شما چقدر خواهد بود؟
هزینه سختافزار حدود 900 هزار تومان است و قیمت فروش به دلیل وجود بخشهای نرمافزاری حدود یک و نیم میلیون تومان در نظر گرفته شده است.
6- آیا پتانسیل صادرات به خارج از کشور هم دارید؟
به نظر میآید که امکانپذیر است، چون برای بیماریهای دیگر مانند ADHD اتفاق افتاده است. این در حالی است که محصولی ویژه افراد اوتیسم وجود ندارد که بتواند روی کیفیت زندگی آنها تأثیر زیادی بگذارد. مثالی را در خصوص محصولات خارجی خدمت شما عرض کنم. به دلیل حساسیت این بیماران در لمس محیط اطراف خود، پتوهای مخصوصی تولید میشود که 1200 دلار قیمت دارد. در حالی که محصول ما با هزینه کمتری میتواند وضعیت بیماران اوتیستی را بهبود بخشد. تاکنون من نمونه مشابه با ایده خودمان را در سطح بینالمللی ندیدهام.
7- چه حمایتهایی از جانب دولت میتواند به توسعه محصول شما کمک کند؟
تامین سرمایه اولیه و یافتن ابزارآلات از مشکلات ماست؛ چالشهای فنی توسط اعضای گروه حل میشود. بحث بازاریابی نیز مطرح است و به کمک نیاز داریم. اگر با کمک دولت بتوانیم با مراکز اوتیسم ارتباط پیدا کنیم، خیلی خوب است.
8- انگیزه شما از راهاندازی یک کسبوکار و ورود به حوزه کارآفرینی چیست؟
پایه اولیه تیم ما روی پروژهای متفاوت شکل گرفت، ولی بعداً با توجه به نتایج تحقیق و توسعه آن پروژه و تنوع تخصص در تیممان به سمت نوروساینس و بعد BCI آمدیم و چون در حیطه افراد اوتیسمی کاری نشده بود، آن را انتخاب کردیم. در کنار این امر چون به دنبال تأثیرگذاری در کیفیت زندگی مردم بودیم، به سمت راهاندازی کسبوکار حرکت کردیم. به نظر من انجام کارهای روتین، شاید بسیاری از افراد را ارضا نکند و شخصا هم به کارهای میانرشتهای علاقه داشتم و به سمت این حوزه حرکت کردم.
9- به نظر شما دانشگاه چقدر در مسیر رشد شما مؤثر بوده است؟
اساتید خوبی در دانشگاه تهران داشتیم. البته استادی که با ایشان بیشتر کار میکردیم، استاد دانشگاه شهید بهشتی بودند.
دانشگاه تهران در ساختار خود مرکزی به نام مُراد (مرکز رشد استعدادهای درخشان) دارد و از طریق این مرکز از ما حمایت کرد و برای جلساتمان به ما فضا داد. آن مرکز رویکردی حمایتی را دنبال میکرد. هرچند که این سازوکار خیلی در دانشگاه شکل نگرفته و دانشجویان نمیتوانند به جای حضور در کلاس و انجام پروژههای درسی به دنبال کارهای تحقیقاتی بروند.
10- آیا توسعه این ایده به صورت انفرادی امکانپذیر است؟ شما ترجیح میدهید تیمی کار کنید یا انفرادی؟
پیشبرد این ایده به صورت انفرادی امکانپذیر هست، اما کار تیمی بهتر است؛ چون هم ایده پختهتر و بیاشکالتر میشود، هم از تخصصهای مختلف میتوان استفاده کرد. انگیزه کار نیز در قالب تیم بیشتر است. فرد ممکن است جایی خسته شود و کم بیاورد و احساس کند دیگر نمیتواند، اما وجود تیم به او انگیزه دهد.
11- به نظر شما کسبوکارهای نوین چه تفاوتی با کسبوکارهای سنتی دارند؟
اکثر کسبوکارهای سنتی دانشبنیان نبودهاند و به ندرت به این سمت میرفتند که کار علمی انجام دهند. آنان شیوه خاص خودشان را داشتند. تفاوت اصلی آنها، شیوه حضور در بازار و نوع بازاریابی است. بسیاری از کسبوکارهای نوین، جزئی از کسبوکارهای بزرگتر میشوند و از طریق شتابدهندهها پیشرفت میکنند، اما این روش در سیستم سنتی وجود ندارد.
ایده ما مربوط به افراد مبتلا به اوتیسم است. اوتیسم، طیفی از اختلالات است که افراد را در برقراری ارتباطات اجتماعیشان دچار ضعف میکند، به طوری که رفتارهای تکراری از خود نشان میدهند. البته این افراد از نظر بهره هوشی و شدت اختلال متفاوت هستند. یکی از اشکالات ریشهای این افراد، بحثی به نام Sensory Integration به معنای ادغام حواس است. فرد عادی وقتی فرد دیگری را میبیند و با او صحبت میکند، همزمان هم به حالات چهره توجه دارد، هم به صدایی که دریافت میکند و همه اینها را در نظر میگیرد. اما برای فرد مبتلا به اوتیسم، پردازش همزمان حسهای ورودی دشوار است. به این معنی که وقتی در حال صحبت با یک نفر است، ممکن است اصلا به او نگاه نکند و ارتباط چشمی نداشته باشد یا مثلا وقتی ماشینی بوق میزند، این سرعت عمل را ندارد که سریع از جلوی ماشین کنار برود. در کنار این بحث، توجه در این افراد نیز دچار اختلال است.
جامعه هدف ما در ابتدای کار کودکان مبتلا به اوتیسم است. ما بستهای را به والدین این کودکان ارائه میکنیم که شامل یک EEG دوکاناله است که روی سر کودک قرار میگیرد؛ یک نرمافزار حاوی بازی و یک بخش سختافزاری حاوی یک حسگر نیز در این بسته قرار دارد. بازیهای موجود همزمان حس لامسه و شنوایی و بینایی کودک را تحریک میکند و از طریق سیستمی به نام نوروفیدبک، توجه کودک را بهبود میبخشد. خانواده این بسته را به دفعات به کار میگیرد و انتظار میرود پس از طی یک دوره کودک بهبود یابد. در این حین، چندین مرتبه خدمات نوار مغزی به خانواده ارائه میشود تا هم سیر پیشرفت کودک بررسی شود و هم سیستمهای نوروفیدبک بیشتری به صورت حضوری در اختیار بیمار قرار گیرد. در حال حاضر، حسگر مورد نیاز ساخته شده است و بخش نرمافزاری نوشته شده است، اما هنوز آزمایشی روی بچهها انجام نشده است.
2- تیم شما متشکل از چه افرادی و چه تخصصهایی است؟
تیم ما شامل 4 پزشک و سه نفر در بخش فنی است که یک نفر در رشته مهندسی مواد و 2 نفر دیگر در رشته مهندسی برق تحصیل کردهاند.
3- در حال حاضر از چه فناوریهایی در این طرح استفاده کردهاید؟
فناوریهای مورد استفاده شامل نوروفیدبک، اخذ نوار مغزی و سختافزار و نرمافزار مرتبط با آن، تحلیل نوار مغزی و بررسی بهبود عملکرد کودک هستند. این فعالیت در ایران تنها توسط افراد کاردرمان یا روانشناس انجام میشود اما ما آن را در یک ساختار نرمافزاری و سختافزاری برای مصارف خانگی عرضه میکنیم.
4- مشتریان و بازار هدف شما چه کسانی خواهند بود؟
با توجه به شیوع اوتیسم و حساسیت رو به افزایش افراد نسبت به آن، طبق آمار در تهران حداقل 15 و در کل کشور، 60 مرکز کلینیک ویژه اوتیسم وجود دارد. افرادی که به این مراکز مراجعه میکنند، قطعا دنبال درمان هستند. بنابرین اولین گام ما مراجعه و مذاکره با این مراکز است.
5- قیمت تمامشده محصول شما چقدر خواهد بود؟
هزینه سختافزار حدود 900 هزار تومان است و قیمت فروش به دلیل وجود بخشهای نرمافزاری حدود یک و نیم میلیون تومان در نظر گرفته شده است.
6- آیا پتانسیل صادرات به خارج از کشور هم دارید؟
به نظر میآید که امکانپذیر است، چون برای بیماریهای دیگر مانند ADHD اتفاق افتاده است. این در حالی است که محصولی ویژه افراد اوتیسم وجود ندارد که بتواند روی کیفیت زندگی آنها تأثیر زیادی بگذارد. مثالی را در خصوص محصولات خارجی خدمت شما عرض کنم. به دلیل حساسیت این بیماران در لمس محیط اطراف خود، پتوهای مخصوصی تولید میشود که 1200 دلار قیمت دارد. در حالی که محصول ما با هزینه کمتری میتواند وضعیت بیماران اوتیستی را بهبود بخشد. تاکنون من نمونه مشابه با ایده خودمان را در سطح بینالمللی ندیدهام.
7- چه حمایتهایی از جانب دولت میتواند به توسعه محصول شما کمک کند؟
تامین سرمایه اولیه و یافتن ابزارآلات از مشکلات ماست؛ چالشهای فنی توسط اعضای گروه حل میشود. بحث بازاریابی نیز مطرح است و به کمک نیاز داریم. اگر با کمک دولت بتوانیم با مراکز اوتیسم ارتباط پیدا کنیم، خیلی خوب است.
8- انگیزه شما از راهاندازی یک کسبوکار و ورود به حوزه کارآفرینی چیست؟
پایه اولیه تیم ما روی پروژهای متفاوت شکل گرفت، ولی بعداً با توجه به نتایج تحقیق و توسعه آن پروژه و تنوع تخصص در تیممان به سمت نوروساینس و بعد BCI آمدیم و چون در حیطه افراد اوتیسمی کاری نشده بود، آن را انتخاب کردیم. در کنار این امر چون به دنبال تأثیرگذاری در کیفیت زندگی مردم بودیم، به سمت راهاندازی کسبوکار حرکت کردیم. به نظر من انجام کارهای روتین، شاید بسیاری از افراد را ارضا نکند و شخصا هم به کارهای میانرشتهای علاقه داشتم و به سمت این حوزه حرکت کردم.
9- به نظر شما دانشگاه چقدر در مسیر رشد شما مؤثر بوده است؟
اساتید خوبی در دانشگاه تهران داشتیم. البته استادی که با ایشان بیشتر کار میکردیم، استاد دانشگاه شهید بهشتی بودند.
دانشگاه تهران در ساختار خود مرکزی به نام مُراد (مرکز رشد استعدادهای درخشان) دارد و از طریق این مرکز از ما حمایت کرد و برای جلساتمان به ما فضا داد. آن مرکز رویکردی حمایتی را دنبال میکرد. هرچند که این سازوکار خیلی در دانشگاه شکل نگرفته و دانشجویان نمیتوانند به جای حضور در کلاس و انجام پروژههای درسی به دنبال کارهای تحقیقاتی بروند.
10- آیا توسعه این ایده به صورت انفرادی امکانپذیر است؟ شما ترجیح میدهید تیمی کار کنید یا انفرادی؟
پیشبرد این ایده به صورت انفرادی امکانپذیر هست، اما کار تیمی بهتر است؛ چون هم ایده پختهتر و بیاشکالتر میشود، هم از تخصصهای مختلف میتوان استفاده کرد. انگیزه کار نیز در قالب تیم بیشتر است. فرد ممکن است جایی خسته شود و کم بیاورد و احساس کند دیگر نمیتواند، اما وجود تیم به او انگیزه دهد.
11- به نظر شما کسبوکارهای نوین چه تفاوتی با کسبوکارهای سنتی دارند؟
اکثر کسبوکارهای سنتی دانشبنیان نبودهاند و به ندرت به این سمت میرفتند که کار علمی انجام دهند. آنان شیوه خاص خودشان را داشتند. تفاوت اصلی آنها، شیوه حضور در بازار و نوع بازاریابی است. بسیاری از کسبوکارهای نوین، جزئی از کسبوکارهای بزرگتر میشوند و از طریق شتابدهندهها پیشرفت میکنند، اما این روش در سیستم سنتی وجود ندارد.
نظر شما
جستجو در اخبار
پربازدید این هفته

استفاده از نانوذرات برای تشخیص سریع پروتئاز ۱۳۹۷/۱۱/۲۳

ویرایش ژن با کریسپر در مسیر تجاریسازی ۱۳۹۷/۱۱/۲۴

ترکیب «توالیسنجی DNA با نانوحفره» و روش «نقشهبرداری نوری» ۱۳۹۷/۱۱/۲۵

بازار BCI در سال ۲۰۲۴ به رقم ۱۲۳۲.۶ میلیون دلار میرسد ۱۳۹۷/۱۱/۲۸

دوربینهای مدار بسته به هوش مصنوعی مجهز میشوند ۱۳۹۷/۱۱/۲۹

دریافت حمایت مالی برای توسعه ابزار زیستالکترونیک ۱۳۹۷/۱۱/۳۰